نگاهی به سریال «شغال» در قسمت‌های پایانی | جهانی امن برای خیانت و قمار

  • کد خبر: ۳۷۸۹۹۴
  • ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۵
نگاهی به سریال «شغال» در قسمت‌های پایانی | جهانی امن برای خیانت و قمار
پخش قسمت ۲۰ سریال «شغال» در روز جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴، بار دیگر این مجموعه شبکه نمایش خانگی را به کانون توجه رسانه‌ها و مخاطبان تبدیل کرد؛ سریالی که نه تنها به دلیل روایت پرتنش و ملتهب خود، بلکه به واسطه اختلافات جدی میان سجاد بابایی و عوامل تولید، حذف نام او از تیتراژ و تغییر ناگهانی مسیر داستان، با موجی از انتقادات و پرسش‌ها روبه‌رو شده است.
نیلا شهری
خبرنگار نیلا شهری

به گزارش شهرآرانیوز، سریال «شغال» از جمله تولیدات پرهزینه شبکه نمایش خانگی است که با تکیه بر فضایی ملودراماتیک و رازآلود، تلاش کرد جایگاهی ویژه در میان آثار نمایشی سال ۱۴۰۴ پیدا کند. این مجموعه با حضور بازیگران شناخته‌شده و پخش منظم هفتگی، در هفته‌های ابتدایی توانست توجه بخش قابل توجهی از مخاطبان را به خود جلب کند و با وعده روایتی پرتعلیق، انتظاراتی را شکل دهد.

با این حال، هرچه سریال جلوتر رفت، فاصله میان وعده‌های روایی و آنچه در عمل به تصویر کشیده شد، بیشتر شد. همزمان با افزایش باگ‌های داستانی، حاشیه‌های پشت صحنه نیز به شکل بی‌سابقه‌ای بر متن سریال سایه انداخت؛ حاشیه‌هایی که نقطه اوج آن به اختلاف سجاد بابایی با تهیه‌کننده و تیم سازنده و حذف نام او از تیتراژ و روند داستانی سریال بازمی‌گردد.

شغال، داستانی در جهان روابط مرفه و دغدغه‌های غیرعمومی

داستان «شغال» از ابتدا در بستری روایت می‌شود که به وضوح به طبقه‌ای مرفه و برخوردار تعلق دارد. شخصیت‌های اصلی در جهانی زندگی می‌کنند که مسائل اقتصادی روزمره، فشار‌های معیشتی و دغدغه‌های عمومی جامعه در آن جایگاه چندانی ندارد. در عوض، تمرکز سریال بر روابط پیچیده عاطفی، قدرت، مالکیت، قمار و مشروبات الکلی، خیانت و بازی‌های روانی میان شخصیت‌هاست؛ موضوعاتی که بیشتر بازتاب‌دهنده یک زیست سرمایه‌دارانه و فاصله‌دار از تجربه زیسته اکثریت مخاطبان است.

این انتخاب، اگرچه می‌تواند به خودی خود یک تصمیم آگاهانه هنری تلقی شود، اما زمانی مسئله‌ساز می‌شود که سریال ادعای بازنمایی روابط انسانی واقعی را دارد. فاصله میان زندگی شخصیت‌ها و زندگی مخاطب عادی، باعث شده همذات‌پنداری به‌تدریج کمرنگ شود و روایت، بیشتر جنبه نمایشی و اغراق‌شده پیدا کند.

از هماهنگی سجاد بابایی با عوامل تا حذف نامش از تیتراژ

یکی از مهم‌ترین نقاط عطف حاشیه‌ای سریال «شغال»، اختلاف میان سجاد بابایی، بازیگر نقش سیاوش، با تهیه‌کننده و عوامل تولید بود. بابایی که یکی از نقش‌های کلیدی و تاثیرگذار داستان را ایفا می‌کرد، به‌طور ناگهانی با حذف نام خود از تیتراژ سریال مواجه شد؛ اقدامی که واکنش‌های گسترده‌ای در فضای رسانه‌ای و میان مخاطبان به دنبال داشت.

بر اساس گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های معتبر، ریشه این اختلاف به مسائل مالی و حقوقی بازمی‌گردد. سجاد بابایی پس از مدت‌ها سکوت، با انتشار توضیحاتی اعلام کرد که حقوق مادی و معنوی او در این پروژه نادیده گرفته شده و حذف نامش از تیتراژ را اقدامی غیرحرفه‌ای و ناعادلانه دانست. در مقابل، تهیه‌کننده سریال نیز با اشاره به پیگیری موضوع از مسیر حقوقی، از صدور رأی هیئت داوری خانه سینما خبر داد، هرچند جزئیات این رأی به شکل شفاف برای افکار عمومی تشریح نشد.

حذف نام از تیتراژ و تاثیر آن بر روایت سریال

حذف نام یک بازیگر اصلی از تیتراژ، صرفا یک اقدام نمادین نیست و تاثیر مستقیمی بر برداشت مخاطب از حرفه‌ای‌گری یک پروژه دارد. این اتفاق در «شغال» به شکلی رخ داد که نه تنها توضیح روشنی درباره آن داده نشد، بلکه همزمان با آن، مسیر داستانی شخصیت سیاوش نیز دچار تغییرات ناگهانی شد؛ تغییراتی که بیش از آنکه حاصل منطق دراماتیک باشند، ناشی از بحران‌های بیرونی به نظر می‌رسند.

این تصمیم‌ها باعث شد بسیاری از مخاطبان احساس کنند روایت سریال به جای آنکه از دل داستان بجوشد، تحت تاثیر اختلافات پشت صحنه شکل می‌گیرد؛ موضوعی که به اعتماد مخاطب آسیب جدی وارد می‌کند.

هرچه «شغال» به قسمت‌های پایانی نزدیک‌تر شد، باگ‌های داستانی آن آشکارتر شد. روابط شخصیت‌ها بدون مقدمه کافی تغییر می‌کند، انگیزه‌ها به‌درستی پرداخت نمی‌شوند و برخی گره‌های روایی بدون منطق دراماتیک رها می‌شوند. این روند در قسمت بیستم به اوج خود رسید؛ جایی که داستان عملا به محور خیانت و روابط آزاد سوق داده شد و بخش قابل توجهی از مخاطبان را دچار شوک و سردرگمی کرد.

در حالی که اگر داستان بر پایه منطق پیش می‌رفت، نقطه‌ای که سیاوش قرار بود از ماجرای تجاوز به همسرش آگاه شود، می‌توانست به عنوان نقطه اوج واقعی سریال عمل کند؛ نقطه‌ای که هم از نظر احساسی و هم روایی ظرفیت بالایی برای پیشبرد داستان داشت. اما تغییر مسیر ناگهانی و حذف این امکان، باعث شد روایت به سمت تصمیم‌هایی برود که بیش از آنکه قانع‌کننده باشند، سوال‌برانگیز هستند.

سناریوی جدید، بازیگر جایگزین و ابهام در استفاده از فناوری

پس از کنار رفتن سجاد بابایی، گزارش‌هایی درباره استفاده از بازیگر جایگزین و حتی بهره‌گیری از فناوری هوش مصنوعی برای پیشبرد برخی سکانس‌ها مطرح شد. هرچند اطلاعات رسمی و شفافی درباره این موضوع ارائه نشده، اما همین ابهام، خود به یکی از نقاط ضعف جدی سریال تبدیل شده است.

این پرسش مطرح است که چرا سازندگان پیش از پخش عمومی، اختلافات را حل‌وفصل نکردند و چرا تصمیم‌هایی اتخاذ شد که مخاطب احساس کند شعور او نادیده گرفته شده است. تغییر مسیر داستان، حذف شخصیت محوری و جایگزینی ناگهانی، همگی نشانه‌هایی از مدیریت بحران ضعیف در یک پروژه حرفه‌ای هستند. «شغال» نمونه‌ای روشن از تضاد میان ایده اولیه و اجرای نهایی است.

سریال در آغاز با فضاسازی مناسب، طراحی صحنه قابل قبول و بازی‌های نسبتا کنترل‌شده، نوید یک درام روان‌شناختی منسجم را می‌داد. اما مشکل اصلی از جایی آغاز شد که فیلمنامه نتوانست میان گسترش داستان و منطق شخصیت‌ها تعادل برقرار کند.

«شغال» بیش از آنکه قربانی یک انتخاب جسورانه هنری باشد، قربانی مدیریت نادرست تولید و بی‌توجهی به مخاطب شده است. سریالی که می‌توانست با تمرکز بر واقعیت‌های روانی و اجتماعی، به اثری ماندگار تبدیل شود، اکنون در نقطه‌ای ایستاده که مهم‌ترین پرسش درباره آن نه سرنوشت شخصیت‌ها، بلکه چرایی تصمیم‌های سازندگان است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.